تاریخ حقیقت

بسم الله الرّحمن الرّحیم
نویسنده بر آن است که تاریخ را برای ناآشنایان در آینه‌ی امروز نشان دهد و با انگیزه‌ی روشنگری دست سودجویان و دروغگویان را بسته نگه دارد.
إن شاء الله
بی‌شک نظرات شخصی نویسنده خالی از لغزش نمی باشد.

حَکَم، پدر مروان، پسر پدر عاص، مسخره ای بود که ادابازی می کرد.

روح که بر خاک می‌افتاد، او لق می‌زد و چپ می‌شد.

چون دندانش به ریشخند پیدا می‌شد، دیوان گردش جمع می‌شدند و شیاطین به سمت دهانش هجوم می‌بردند.

زمانیکه زبانش به هزل در می‌آمد، جنّیان تسخیرش می‌کردند و ابلیس بر او می نشست.

عاقبت روح تسلیم شد و او  هنوز بالا و پایین می‌شد.

سرانجام جان آرام شد و خلق او همچنان پریشان  بود.