پسر نابغه در خیالش برای اموال قبطیان غوغا میکند.
اشعث در آرزوهایش برای دارایی آذریان خروش میکند.
ابوموسی برای ریش پدرش زاری میکند .
پسر خطّاب همیشه بر خماری دیروزش مویه میکند.
پسر عفّان بهخاطر درد عفونتش لابه میکند.
پسر ابیقحافه هم خیلی گریه میکند. فقط گریه میکند نمیدانم آیا میداند که برای چه گریه میکند.
گریهی تاریخ صبر از کف آدمی بیرون میکند، فغانش را عالمگیر می کند.