ای خراباتی نوشخوار!
ای آسباز! ای قمارباز! ای ناسپاس!
ای سالوس! ای راشی! ای مرتشی!
ای عقدهای، ای گرهای! ای بیریشهی خان خانی!
ای هرزه! ای عیّاش! ای اخّاذ!
فلانی عزلت میکند، بهمان نصبت میکند؟!
مردک تبعیدت میکند، وکیلش تفریبت میکند؟!
اگر آرزویت همین جیفههای پست است، بدان! چنانکه شهد قمار روزگار را چشیدی، تازیانهاش را هم میبینی.
به راستی که چقدر ابلهند هواپرستانی که خداپرستان را با هوس محک میزنند و نادانتر ابلهانی که امیدشان به لاقیدان است.
ای حرامی! بگو، آخر از گردون چه میخواهی؟