نورخانه

نورخانه

یا نور

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آفتاب» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

غسل آفتاب

شست و شوی جان

برای شستن غبار از جان

باید به سیل آبشار فروزان پیوست

غوطه‌وری در سیل تابندگی

شستن را نه با هیاهو،

که به آرامی باید آغاز کرد

از سر تا پا، به هوش باید شست.

 

تن اگر کج شود

آینه‌ی خورشید شکسته می‌شود.

جامی زلال، از جنس الماس

با خود به رود نور ببر

و در انعکاس زلال حقیقت

تن به روشنی بسپار.

  • ۰
  • ۰

 

مسیر زندگی

با یاری همقدم بودم 

می‌رفتیم در راهی.

گفتم: ای دوست!

من رفته‌ام تا نهایت اینجا.

باور نکرد سخنم را،

که من دیده‌ام پایان آنجا.

تاریخ را به او نشان دادم،

بر چهره‌اش نشست

حیرانی.

باز گفتم:

ای جان من،

خسته‌ام از تکرار فرداها.

ببین!

این است امضای فردای من،

بر خاک اینجا.

قدم‌زنان در جاده‌ی دیروز،

دست او رها کردم

و به عقب رفتم،

در جست‌وجوی امروز.

مرشدی در مسیر دیدم،

باران شد صدایش

از او ندا آمد:

«ای عزیز،

تا کی در لابه‌لای خاطره‌ها،

تکرار می‌کنی فردا را

همچون دیروزها؟

غبار خاطره را پاک کن،

که فردا

برقی است از تماس ابرِ خاطرها.»

ماندم تنها،

دوباره در ساحل تکرارِ موج‌ها،

چون لاک‌پشتی

خفته به پشت

بر شن‌های ناامیدی.

تا

از آفتاب شنیدم:

«آمده‌ام،

پاک کنم 

آینه خاطر تو را»